بابا بچه سلام ببخشید که نمی تونم دیگه پست بزارم یکمی سست شدم.

اینجا اومدم بگم به یک وبلاگ نویس برای نیمروز جهت همکاری نیازمندیم هر کی حاضرره یا علی بگه

تو رو خدا منو تنها نزارید

نويسنده : نیما نیکبخت | تاريخ : پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,

| نوع مطلب : <-PostCategory-> |

سلام دوستان نیمروزی

تو قسمت نظرات روز نمایش فیلم روز مادر همین زیری ببینید یه نفر اومده یه های هویی به راه انداخته که امد متاسف میشه واقعا آقا خودش یه وبلاگ چرت و پرتی راه انداخته یه دونه پست داره بعد برام میگه شما با اجازه ی کی داری برا نیمروز ((برنامه ی ما)) وبلاگ درست می کنی یا وبلاگ رو حذفش کن یا موضوعشو عوض کن یا ازت شکایت می کنیم

و در آخر هم اینجوری نوشته که این کارا رو بکن تا کار به جا های باریک بکشه.

من با نهایت احترامی که بهش قائلم <<چون نیمروزیه>> بهش میگم هر کاری از دستت میاد بکن بابا تو که این کاره ای برو تو وبلاگت یه چند تا مطلب بزار تا هر بیننده ای که میاد راضی بره بیرون.

خلاصه حرفی نیست بابای

نويسنده : نیما نیکبخت | تاريخ : چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,

| نوع مطلب : <-PostCategory-> |

سلام نیمروزی ها

امروز فیلم روز مادر علی آقا رو آماده کردم برا اونایی که نتونستن دانلودش کنند ببینید و حالشو ببرید

این فیلم 14 دقیقه است

نويسنده : نیما نیکبخت | تاريخ : چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:نیمروز,وبلاگ طرفداران برنامه ی نیمروز,برنامه ی نیمروز شبکه ی سه,سایت برانامه ی نیمروز 3,www,nimrooz3,ir,شبکه ی 3, مهران مدیری,قهوه تلخ,نیمروزی ها,وبلاگ نیمروز,علی ضیاء,وبلاگ علی ضیاء,عکس علی ضیاء,روز مادر در نیمروز , دانلود کلیپ روز مادر نیمروز,نیمروز فیلم, فیلم روز مادر علی ضیاءعلی ضیاء و مادرش در نیمروز, * * * * * * ,

| نوع مطلب : <-PostCategory-> |

این همون میدان توحید معروف خودمونه

نويسنده : نیما نیکبخت | تاريخ : یک شنبه 5 تير 1390برچسب:,

| نوع مطلب : <-PostCategory-> |

سلام این عکس بهانه ای شد درد دل من با شما نیمروزی ها من که دیدم چند روزیه نمی تونم بخندم گذاشتم شما بخندید.

راستش این دومین باریه که خدا حالمو میگیره من نمی دونم به خدا چیکار کردم من نماز روزه فرایض دینی همشو انجام میدم ولی نمیدونم خدا دیروز چیکار کرد البته هر چی خودش صلاح میدونه هست در اون شکی نیست.

خدای یکتای من یکبار مادرمو ازم گرفت سال پیش الانم یه مشکل خیلی جدی جلومه نمیدونم چطوری حلش کنم و تو این مسئله بود که لیاقت پدرمو دیدم یا من لیاقتش رو ندارم شاید.

شاید الان میگید چرا مشکلشو نمیگه نیما مشکلم کاملا شخصی و کاملا خانوادگی هستش و این داستان به عشق و عاشقی و این حرفا ختم نمیشه.

یه جورایی پای عشق در میانه عشق به امام رضا هستش.

مشکل من خیلی سخته و تجمل ناپذیر اگه این 2 روز هم که دیدید آپ نشدم واسه مشکلم بود

خلاصه من به خدا التماس کردم از شما هم التماس می کنم این دو روز که نماز میخونید منو دعا کنید التماس میکنم مشکلم خیلی جدیه البته میدونم اینجا جای این حرفا.

نويسنده : نیما نیکبخت | تاريخ : چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:,

| نوع مطلب : <-PostCategory-> |